loading...
وبلاگ
محمد شجاعیان بازدید : 6 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

معصوم اول

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

محمد بن عبداللّه زاده ۵۷۰ در مکه  درگذشتهٔ ۶۳۲ میلادی در مدینه) بنیان‌گذار و پیامبر اسلام و به اعتقاد مسلمانان، آخرین پیامبر در سلسله پیامبران الهی و تحویل‌دهندهٔ کتاب  قرآن و بازگردانندهٔ آیین اصلی و تحریف‌نشدهٔ یکتاپرستی است. او هم‌چنین به عنوان یک سیاست‌مدار، رئیس دولت، بازرگان، فیلسوف، خطیب، قانون‌گذار، اصلاح‌گر، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی مذاهب، مأمور تعلیم فرمان‌های خدا به شمار می‌رود.

وقایع حول زندگانی محمد به نسبت دیگر پیامبران پیش از وی به صورت کامل‌تری در معرض قضاوت تاریخ قرار گرفته و راجع به او گزارش‌های فراوانی در متون تاریخی آمده، گر چه مثل سایر شخصیت‌های تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمامی جزئیات زندگی اش روشن نیست و طی قرن‌ها بین موافقان و مخالفانش مورد مناقشه بوده‌است.او در سال ۵۷۰ میلادی، در مکه در شبه جزیره عربستان به دنیا آمد. در دوران جوانی به بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار در ۲۵ سالگی ازدواج کرد. ناخشنود از روش زندگی مردم مکه، محمد گَه‌گاه، مدتی را در غار حرا در یکی از کوه‌های اطراف آن دیار به تفکر و عبادت می‌پرداخت. به باور مسلمانان، محمد در همین مکان و در حدود ۴۰ سالگی از طرف خدا به پیامبری برگزیده شد و وحی بر او فروفرستاده شد. در نظر آنان، دعوت محمد همانند دعوت دیگر پیامبرانِ کیش یکتاپرستی مبنی بر این بود که خداوند (اللهیکتاست و تسلیم شدن برابر خدا راه رسیدن به اوست. در ابتدا، تعداد اندکی از او پیروی کردند که با مخالفت برخی قبیله‌های مکه روبه‌رو شد و با آنان با خشونت رفتار می‌شد. محمد برای رهایی از این آزار و اذیت‌ها به همراه پیروانش، در سالی که بعدها مبدأ تقویم هجری شمسی و قمری شد، به شهر یثرب (که بعدها مدینةالنبی نامیده شد)، هجرت کرد. او در مدینه توانست قبایل در حال جنگ را متحد کند و پس از هشت سال جنگ با مکه، به همراه پیروانش که تا آن زمان بیش از ده هزار نفر بودند، مکه را بدون خونریزی فتح کند. محمد ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت ازحجةالوداع، بیمار شد و درگذشت. در آن هنگام بیشتر مردم شبه جزیره عربستان به اسلام گرویده بودند. آیات یا نشانه‌های خداوند که به باور مسلمانان، به صورت وحی به محمد رسیده و تا هنگام درگذشتش توسط او اعلام می‌شد، قرآن را تشکیل می‌دهد و آنان تا به امروز این کتاب را به عنوان «کلام خدا» گرامی داشته‌اند. به جز قرآن، زندگی محمد (سیره) و روایات گردآوری‌شده از او (سنت) نیز برای مسلمانان اهمیت دارد.

نام‌ها و عناوین محمد

نام عربی «محمد» به معنای «قابل ستایش» یا «ستوده»، که چهار بار در قرآن تکرار شده‌است، رایج‌ترین نام پیامبر اسلام است. وی همچنین به «الامین» (قابل اعتماد) معروف بود محمد اسامی بسیار دیگری دارد، از جمله «اسامی مقدس» که به باور مسلمانان خداوند به او بخشیده و در موقعیت‌های متفاوت به آن نام‌ها خوانده شده‌است. از بین این نام‌ها، «احمد» (به معنای مورد ستایش‌ترین) به عنوان نام آسمانی و باطنی پیامبر، بیشتر مورد توجه‌است و باور دانشمندان اسلامی طی قرون متمادی بر این بوده‌است که وقتی عیسی از فرمانروایی فارقلیط (پاراکلتوس) در آینده سخن می‌راند، به احمد اشاره دارد. همچنین قرآن برای خطاب‌قراردادن پیامبر، از برخی دیگر از اسامی چوننبی (پیامبر)، رسول (فرستاده)، طاها (تطهیرکننده، پاک و راهنما)، یاسین (مرد کمال)، مصطفی (برگزیده)،عبدالله (بندهٔ عالی خدا)، حبیب‌الله (محبوب خدا)، ذکرالله (یادآور خدا)، امین (مورد اعتماد)، سراج (روشنگر راه راست)، منیر (روشنگر جهان)، هدی (رهنمای حقیقت)، غیاث (یاری‌کننده)، بشیر (هشداردهنده)،نذیر (یادآور)، مذکر (تذکّردهنده)، شهید (گواه) و مبشر (حامل خبر خوش)، بهره می‌جوید. گاهی محمّد، با توجه به موقعیت او در هنگام وحی، با نام‌هایی مورد خطاب قرار گرفته‌است: به طور مثال او در قرآن در آیات ۷۳:۱ و ۷۴:۱، مزمّل و مدثر (به معنی «جامه به‌خود پیچیده») خوانده شده‌است. قرآن در برخی آیات تفاوت قائل‌شدن بین پیامبران را منع می‌کند. همچنین در احزاب ۴۰، محمّد را «خاتم‌النبیین « می‌خواند.

زندگی

بنابر منابع اسلامی، اسماعیل (پسر ابراهیم و هاجرکعبه را ساخت و کعبه پیش از پایه‌گذاری شهر مکه، ساخته شد. مکه به‌تدریج به مرکزی مهم برای کاروان‌های تجاری در عربستان و مرکز فعالیت‌های مذهبی و تجاری غرب ِحجاز تبدیل شد. علاوه بر کعبه، بیش از ۳۰۰ بت هم وجود داشت و عرب‌ها هر ساله آن‌ها را زیارت می‌کردند و اعمالی چون چرخیدن گرد کعبه (طواف) و بوسیدن آن، قربانی‌کردن، و سنگ زدن به شیطان را انجام می‌دادندبه غیر از خدایان قبیله‌ای، بیش تر عرب‌ها اعتقاد به یک خدای مشترک برتر به نام «الله» داشتند؛ اما تشریفات مذهبی برای «الله» انجام نمی‌شدهم چنین در قرآن صحبت از افرادی که «حنیف» بوده‌اند می‌رود. در قرآن حنیف اشاره به کسی دارد که از راه ِ فطرت خود به دین ِ طبیعی، که یکتاپرستی باشد رسیده‌استابراهیم به عنوان الگوی اصلی حنفا معرفی می‌شود که با بصیرت شخصی‌اش به یکتاپرستی رسیده‌است؛ چنان‌که آیین حنیف معادل دین ابراهیم تعریف می‌شود. مفسران قرآن می‌نویسند که پیش از اسلام حنیف به دو دسته افراد اطلاق می‌شد: عرب‌هایی که پیرو آیین ابراهیم بودند و بت پرستانی که تنها برخی از مراسم دینی مربوط به آیین ابراهیم مانند حج یا ختنه را انجام می‌دادند. درستی ِ تاریخی این گفته میان پژوهشگران غربی مورد اختلاف است. برخی اساسا گزارش‌های تاریخی مربوطه را رد کرده و آن‌ها را تعمیم دادن مفاهیم قرآنی به دوران پیش از اسلام می‌دانند، اما دیگران درستی ِ تاریخی همگی یا برخی از آن گزارش‌ها را می‌پذیرندمدرک دقیقی مبنی بر این که آیین حنیف پیش از یهودیت و مسیحیت در میان عرب‌ها وجود داشته در دسترس نیست، اگرچه نشانه‌های رمزآلودی از آن در شعرهای قدیمی عرب یافت می‌شود.

شجره‌نامه محمد

شجره نامهٔ محمد از دیدگاه تاریخی معلوم نیست و آنچه موجود است، داستان‌هایی بوده‌است که بعدها به وجود آمده‌است. پدر (عبدالله) و مادرش (آمنه) از خاندان بنی‌هاشم از قبیله قریش بودند. بنی‌هاشم از خاندان‌های برجسته و بااصل‌ونسب ولی فقیر در شهر مکه بود.

تولد

تاریخ دقیق تولد محمد نامعلوم است، ولی احتمالاً بین ۵۶۷ تا ۵۷۳ م. است که مورد قبول‌ترین سال، ۵۷۱ میلادی است.

اکثر محدثان و مورخان بر این قول اتفاق دارند که تولد محمد، در ماه ‏ «ربیع الاول» و در مکه بوده، ولى در روز تولد او اختلاف دارند؛ معروف میان محدثان شیعه این است که او، در ۱۷ربیع الاول، روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود و مشهور میان اهل تسنن این است که تولد وی، در روز دوشنبه ۱۲‌‌ربیع الاول اتفاق افتاده است.

کودکی

داستان‌های بسیاری در منابع اولیه در مورد محمد از دوران کودکی تا زمان اعلام پیامبری موجود است که از دیدگاه تاریخی، قابل اطمینان نیستند؛ زیرا تصویر محمد در این داستان‌ها بسیار متفاوت با چهره‌ای است که قرآن از محمد ارائه می‌دهد و این داستان‌ها از دیدگاه تاریخی بیش تر برای بررسی چگونگی تلقی مسلمانان از پیامبر خود اهمیت دارند.

پیش از تولد محمد، عبدالله، پدرش، درگذشتعبدالله بازرگانی بود که گاه با پدرش عبدالمطلب در امور تجاری همکاری می‌کردپس از تولد، عبدالمطلب، پدر بزرگ محمد و بزرگ خاندان قریش، او را طبق عادت مرسوم، به دایه‌ای به نام حلیمه بنی سعد سپرد. او ۲ سال یا به روایتی ۵ سال در قبیله سعد بن بکر، شاخه‌ای از قبیله هوازن، نزد حلیمه بود (برخی از پژوهشگران غربی درستی ِ تاریخی سپرده شدن محمد به حلیمه را رد کرده‌اندزمانی‌که آمنه، مادر محمد، به همراه محمد ۶ ساله و کنیزی به نام ام ایمن برای زیارت قبر شوهر و دیدار از خویشاوندانش راهی یثرب شد، در بازگشت در محلی به نام «ابواء» درگذشت. و به‌ناچار عبدالمطلب ۸۰ ساله، سرپرستی محمد را برعهده گرفت. هر چند محمد تحت سرپرستی عبدالمطلب (شخصی بانفوذ و رهبر مکه) قرار داشت؛ اما دوران یتیمی را با سختی‌های فراوان سپری کرد. یتیم بودن محمد از معدود موضوعات درباره زندگی محمد است که در قرآن بدان اشاره شده‌است«آیا ما تو را یتیم نیافتیم؟».

در ۸ سالگی محمد، عبدالمطلب نیز درگذشت و ابوطالب، عموی محمد (که در آن هنگام نفوذ زیادی در مکه داشت) سرپرستی محمد را برعهده گرفت.محمد در ۱۲ سالگی همراه ابوطالب با کاروانی به شام سفر کرد. در منابع اسلامی مانند سیره ابن اسحاق و طبری نقل شده‌است که در این سفر با بحیرا سرجیوس (یک راهب مسیحی) دیدار کرد و بشارت پیامبریش را از وی شنید. بعدها محمد به شبانی(چوپانی) روی آورد. در این شغل او روزهای بسیاری را به تنهایی در بیابان قراریط به سر برد.

محمد در مکه

پیش از اعلام پیامبری

محمد در دوران نوجوانی در جنگ‌های فجار شرکت کرد؛ اگرچه گزارش‌ها در جزئیات چگونگی شرکت او اختلاف نظر دارند. بنابر نقل قولی منسوب به محمد، او بعدها و پس از ظهور اسلام، اعلام کرد که از شرکت در این جنگ‌ها، که در ماه حرام رخ داده بود، پشیمان نیست. سن او در هنگام بروز این جنگ‌ها (که چندین سال طول کشید) ۱۴ تا ۲۸ سال بوده‌است.

تامین امنیت افراد در عربستان، معمولا توسط عشیره و قبیله افراد صورت می‌گرفت. لذا با پایان جنگ، مکه برای افراد فاقد خانواده و قبیله، ناامن شد. بنابراین گروهی از جوانان قبایل ده‌گانه مکه درصدد برآمدند تا با ایجاد یک گروه از پاسبان‌های داوطلب، اجازه ندهند حق ستم دیدگان توسط ستمکاران پایمال شود. نام این نیروی داوطلب «حلف‌الفصول» بود و محمد از موسسان آن به شمار می‌رفت. محمد بعدها نیز همواره به این موضوع که در جوانی در چنین نیرویی عضویت داشته، افتخار می‌کرد.

محمد، گاه در حل اختلاف میان بزرگان شهر مداخله می‌کرد و راه‌کارهای عملی جهت حل‌وفصل اختلافات ارائه می‌کرده‌است. از سویی امانت‌داری و وفاداری نیز، از صفات برجسته محمد پیش از اسلام بوده‌است. تا جایی که گاه او را «محمد امین» می‌خواندند. محمد که مدت‌ها بود دیگر سرمایه‌ای برای بازرگانی نداشت، از سوی برخی سرمایه‌داران مکه، از جمله خدیجه، استخدام شد تا به‌نیابت از آنان به بازرگانی بپردازد. ارتباط کاری و تجاری محمد ۲۵ ساله و خدیجه که زنی بیوه و صاحب دو فرزند بود، به ازدواج انجامید و محمد از این وصلت دارای دو پسر (که در کودکی درگذشتند) و چهار دختر شدکه بر اساس تمامی گزارش‌ها ازدواج موفقی بود.

پس از اعلام پیامبری

بنابر برخی روایت‌های اسلامی، محمد پیش از بعثت، هر سال چند هفته را در غار حرا به عبادت و تفکر می‌پرداخته‌استدر یکی از شب‌های سال ۶۱۰. م (هنگامی که وی ۴۰ ساله بود)، جبرییل بر محمد ظاهر شد و ۳ بار به او گفت: «إقرأ بخوان!» و سپس این آیه‌ها را برایش خواند:

(به عربیإقرأ بِاسمِ رَبّك الّذي خَلَق. خَلَقَ الإنسانَ مِن عَلَق. إقرأ وربُّك الأكرَم، الَّذي عَلَّمَ بِالقَلَم، عَلَّمَ الإنسانَ ما لَم يَعلَم.)
بخوان به نام پروردگارت که آفرید. که انسان را از خون بسته (علق) آفرید. بخوان که پروردگار بسیار بخشنده‌است، آن که با قلم آموزش داد. به انسان آموخت آنچه را که نمی‌دانست. سوره علق، آیه‌های ۱ تا ۵

هرچند نخستین سورهٔ وحی‌شده به محمد نامعلوم است و می‌تواند سوره‌های دیگری نیز باشد.

دعوت علنی و مخالفت‌های قریش

بر پایهٔ روایت‌های اسلامی، خدیجه زن محمد نخستین کسی بود که به پیامبری او ایمان آورد. کمی بعد علی پسرعموی ده ساله محمد، ابوبکر دوست نزدیک او و پسرخوانده‌اش زید بن حارث نیز به خدیجه پیوستند و نخستین کسانی بودند که به محمد ایمان آوردند.

بنابر سیره ابن اسحاق، محمد تا سه سال دین تازهٔ خود را پنهانی تبلیغ می‌کردبر پایهٔ روایت‌های اسلامی هنگامی که آیه «و خاندان خویشاوندت را هشدار ده فروفرستاده می‌شود، محمد، خویشاوندانش در بنی‌هاشم و گروهی از بنی المطلب ابن عبد مناف را که ۴۵ نفر می‌شدند، دعوت می‌کندو ایشان را پند و اندرز می‌دهد: «ای پسران عبدالمطلب!... خدا به من فرمان داده‌است تا شما را به سویش فرابخوانم. چه کسی از شما مرا در این امر یاری خواهد کرد و برادر، وصی و جانشین من خواهد بود؟» و فقط علی که ۱۳ سال داشت، پاسخ داد. سپس محمد گفت: «این [علی]، برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. به او گوش فرادهید و از او پیروی کنید.» پس از این دیدار برخی از زنان بنی‌هاشم نیز اسلام آوردند.

بر پایهٔ روایت‌های اسلامی هنگامی که محمد مطمئن شد ابوطالب در برابر بزرگان قریش از او پشتیبانی می‌کند، بالای کوه صفا رفت و مردم را فراخواند و سپس درباره توحید(یگانگی خداوند) و باور به الله، پیامبری و روز رستاخیز با آن‌ها سخن گفتمدتی بعد این آیه فروفرستاده می‌شود: «پس آن چه را بدان ماموری، آشکار کن و از مشرکان روی برتاب که ما شر ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد[ پس از آن محمد آغاز به مبارزه با بت‌پرستی می‌کند.

در آغاز دعوت بیش‌تر اهل مکه محمد را نادیده گرفتند، شماری او را مسخره کرده و برخی هم پیرو او شدند. کسانی که به محمد ایمان آوردند را می‌توان به ۳ گروه اصلی دسته بندی کرد: برادران جوان و فرزندانِ بازرگانان بزرگ مکه، افرادی که موقعیت اجتماعی دست‌اولشان را در قبیله‌شان از دست داده بودند و نتوانسته بودند آن را دوباره به دست آورند، و نهایتا افراد ضعیف در مکه، به ویژه خارجی‌ها.

آغاز مخالفت‌ها با محمد، به گفتهٔ ابن سعد و ابن هشام پس از گفتن آیه‌هایی که در آن نیاکان بت‌پرست اهل مکه و پرستش بت‌ها محکوم شده بودند، و به گفتهٔ دیگران از همان آغاز تبلیغ همگانی بودبالارفتن شمار پیروان محمد باعث شد که او خطری برای قبیله‌های منطقه و حاکمان شهر بشود؛ زیرا ثروتشان به کعبه، کانون زندگی مذهبی مکه وابسته بود و محمد می‌خواست آن را برهم بزند. ردکردن مذهب سنتی مکه به ویژه برای قبیلهٔ خودش توهین‌آمیز بود؛ زیرا آن‌ها خود نگهبانان کعبه بودندبازرگانان نیرومند مکه به قصد سازش، به محمد پیشنهاد دادند که اگر دست از تبلیغ بردارد به او اجازه ورود به حلقه درونی بازرگانان را بدهند و موقعیتش را با ازدواجی پر سود تثبیت کنند. محمد این پیشنهادها را نپذیرفت.

منابع تاریخی اسلامی مفصلاً آزار و اذیت محمد و یارانش را به ثبت می‌رساندسمیه بنت خباب که به عنوان نخستین زن شهید اسلام شهرت دارد، بردهٔ ابوجهل بود. او با نیزهٔ اربابش به این دلیل که نمی‌خواست از اسلام برگردد، کشته شدبلال حبشی، یک مسلمان بردهٔ دیگر، به دست اربابش امیة بن خلف شکنجه می‌شد؛ امیه سنگی، سنگین روی سینهٔ بلال می‌گذاشت تا او را مجبور کند دست از اسلام بردارد. به جز فحاشی، محمد شخصاً از آزار و اذیت جسمانی در امان بود؛ زیرا تحت پشتیبانی خاندان بنی‌هاشم بود.

هجرت مسلمانان به حبشه و واقعه غرانیق

موقعيت جغرافيايی حبشه

در سال ۶۱۵ میلادی، برخی از پیروان محمد به حبشه هجرت کردند و تحت پشتیبانی نَجاشی، پادشاه مسیحی حبشه، آن جا ساکن شدند.منابع قدیمی اسلامی مانند طبری و ابن سعد و واقدی (اما نه ابن هشام)، واقعه‌ای را در این زمان ذکر می‌کنند که در میان مسلمانان به «غرانیق» شناخته شده‌است. بر پایه این روایت، محمد هنگام خواندن سوره نجم، دو آیه را که شیطان به وی القا کرده بود خواند و وجود سه خدای مکه که دختران الله خوانده می‌شدند را پذیرفت، آن‌ها را ستایش کرد، و شفاعتشان را وارد دانست. اخبار این ماجرا به مسلمانانی که به حبشه هجرت کرده بودند رسیده و برخی از آن‌ها قصد بازگشت به مکه را کردند. این روایت‌ها ذکر می‌کنند که پس از فروآمدن جبرییل بر محمد و آگاه ساختن او، وی این آیه‌ها را پس گرفت. نوشته‌های دانشمندان اسلامی از قرن چهارم اسلامی به بعد شدیدا درستی ِ تاریخی این روایت را زیر پرسش بردند. مونتگومری وات این حادثه را به اندازه‌ای شگفت انگیز می‌داند که نمی‌تواند آن را به عنوان اختراع محض بپذیرد. او به استناد قرآن (حج، آیه ۵۲) بر این باور است که دست کم در وحی در یک مورد شیطان چیزی به او افکند تقریبا همگی مسلمانان سراسر سده‌ها، این داستان را ساختگی دانسته و رد می‌کردند. بیش تر مسلمانان دوران معاصر تا پیش از انتشار رمان جنجالی «آیات شیطانی» در دهه ۱۹۸۰ میلادی به دست سلمان رشدی در این مورد، از این ماجرا آگاهی ای نداشتند.

سال‌های پایانی در مکه

در سال ۶۱۷ میلادی، رهبران مخزوم و بنو عبد شمس، دو خاندان مهم قریش، خاندان بنی هاشم (رقیب تجاریشان) را تحت محاصره اجتماعی و اقتصادی قرار دادند. به گفتهٔ آلفورد ولش در دانشنامه اسلام، ممکن است که آن بخش از داستان که در آن بنی هاشم مجبور شده به شهر خودشان رفته و از تجارت و ازدواج با آن‌ها خودداری کند اغراق شده باشد و قرآن برخلاف سیره‌های پیامبر دربارهٔ این داستان سکوت کرده‌است.هدف این بود که بنی هاشم را تحت فشار قرار دهند تا دست از نگهبانی از جان محمد بردارد. این محاصره سه سال به طول انجامید اما در پایان شکست خورد زیرا هدفش را برآورده نمی‌کرد.

در سال ۶۱۹ هم خدیجه همسر محمد و هم عمویش ابوطالب، درگذشتند. با درگذشت ابوطالب (که رهبری خاندان بنی هاشم را به دست داشت)، رهبری این خاندان بهابولهب که دشمن دیرینه محمد بود، سپرده شد. علاوه بر این اگرچه محمد در سال‌های پایانی هنوز پیروان اندکی به دست می‌آورد، اما در کل تلاش‌های او در مکه شکست خورده بودند. محمد برای یافتن یک پشتیبان و دعوت به اسلام، به طائف (از شهرهای معروف عربستان در نزدیکی مکه) رفت اما تلاش او با شکست روبه‌رو شد و مورد حمله و آزار مردم آن شهر نیز قرار گرفتبنابراین ناچار به بازگشت به مکه شد و با کمک یکی از اهالی مکه به نام «مطعم ابن عدی» و پشتیبانی قبیله بنی نوفل، امکان ورود دوباره او به زادگاهش در شرایطی امن، فراهم آمد.

اسراء و معراج

محمد در ۲ یا ۳ سال پیش از هجرت به مدینه، بر پایهٔ منابع اسلامی و به باور بیش‌تر مسلمانان، در یک شب به سفری به نام معراج، از مسجدالاقصی به آسمان رفت. مسلمانان در ۲۷رجب «لیلةالاسراء و المعراج» را جشن می‏‎‎‎گیرند. بنا به نظر بیش‌تر مفسران قرآن، آیه‌های آغازین سوره اسراء به معراج اشاره دارند. روایت‌ها و حدیث‌ها نیز اطلاعات و داده‌هایی از معراج دراختیار می‎‎‎‎‎‎‏گذارند. معراج به طور گسترده‌ای در ادبیات عربی، ادبیات اندونزیایی، کشورهای غرب و شرق آفریقا و مینیاتورهای ایرانی (که به «معراج‌نامه» معروفند) به‏‎‎کار رفته‌است.

هجرت و زمینه‌های آن

بیعت عقبه اول و عقبه دوم

در عربستان افراد ِ بسیاری به قصد بازرگانی و یا به جا آوردن حج به مکه سفر می‌کردند. محمد از این موقعیت استفاده کرد و بخت خود را برای یافتن خانه‌ای تازه برای خود و پیروانش آزمود. پس از چندین گفتگوی ِ ناموفق، در گفتمان با شماری از اهالی یثرب (که بعدها مدینه خوانده شد) امیدی یافت. جمعیت عرب یثرب به این جهت که گروهی از یهودیان در آن شهر زندگی می‌کردند، با یکتاپرستی تا اندازه‌ای آشنا بودندگروهی از اهل یثرب که به مکه آمده بودند با محمد پیمانی بستند که به «پیمان عقبه اول» شهرت یافت.

محمد پس از پیمان اول مصعب بن عمیر را به یثرب فرستاد تا برای آن‌ها قرآن بخواند و اسلام را بیاموزداین چنین در مدینه کسانی، تقریبا از همگی قبیله‌ها، به آیین اسلام گرویدند تا آن جا که در سال بعد ۷۵ مسلمان از مدینه برای حج و دیدار محمد به مکه آمدند. آن‌ها او را به صورت پنهانی و در شب دیدار کرده و با او پیمانی بستند که به «پیمان دوم عقبه»، یا «پیمان جنگ» شهرت یافت.

در پیمان عقبه دوم محمد پس از دعوت به اسلام، بیعتش با فرستادگان یثرب را مشروط به این کرد که آنان همان‌طور که از زنان و فرزندانشان پشتیبانی کنند، از او نیز پشتیبانی کنند. آن چه محمد به آنان گفت این بود: «خون من خون شماست، حرمت من حرمت شما. از شمایم و شما نیز از من هستید. با هرکه بجنگید می‌جنگم و با آنکه دوستی کنید، در صلح و آرامش خواهم بود.» به همین دلیل بیعت دوم به «بیعة الحرب» مشهور گردید. در این بیعت ۷۳ مرد و زن حضور داشتند که دوازده تن از آنان از بزرگان مدینه بودند، نه تن از بزرگان خزرج و سه تن از بزرگان خاندان اوسپس از پیمان عقبه، محمد پیروانش در مکه را تشویق به مهاجرت به یثرب کرد. مانند واقعه هجرت به حبشه، قریش تلاش کرد تا از بیرون رفتن یاران محمد از مکه جلوگیری کند؛ اما این تلاش‌ها ناموفق بود و تقریبا همگی مسلمانان موفق به ترک مکه شدند.

هجرت به مدینه

هیاتی دربردارندهٔ دوازده تن از بزرگان خاندان‌های مهم مدینه، از محمد دعوت کردند تا به عنوان یک ناشناس برای عرب‌ها و یهودیان که تا پیش از سال ۶۲۰ میلادی نزدیک به صد سال درگیر ِ جنگ‌های داخلی بودند و کشت و کشتارهای پی در پی و عدم توافق در پرداخت خون‌بهای کشته‌شدگان داشتند، داوری کند؛ به ویژه پس از جنگ بُعاث که همگی قبیله‌های یثرب (مدینه) در آن شرکت داشتند، این امر را برای ایشان آشکار ساخته بود که مفهوم‌های قبیله‌ای مانند «قصاص» دیگر قابل انجام نیست مگر این که کسی صلاحیت‌دار در بخش‌های دارای اختلاف داوری کندنمایندگان فرستاده شده از مدینه، از سوی خود و مردم شهر یثرب متعهد شدند تا محمد را در جامعه خویش بپذیرند و از او در برابر خطرهای جانی، مانند خود، نگهبانی کنند.

بر پایهٔ روایت‌های اسلامی، قریش از بیرون رفتن مسلمانان از مکه آگاه شد و برای کشتن محمد نقشه‌ای را به اجرا گذاشت. محمد به کمک علی، کسانی که نگهبانش بودند را گمراه کرد و پنهانی به همراه ابوبکراز شهر بیرون رفتبه این سان در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از آغاز دعوت خود) محمد به مدینه، که یک واحه (آبادی) کشاورزی ِ بزرگ بود، هجرت کرد و همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به مهاجران شهرت یافتند و مردم یثرب که پیامبر و مهاجران را یاری رسانده بودند، انصار نامیده شدندبعدها (در زمان خلیفه دوم) این هجرت، مبدای تاریخ مسلمانان شدمدینه تا پیش از هجرت محمد «یثرب» نامیده می‌شد و پس از این هجرت «مدینةالنبی» یا به‌اختصار «مدینه» (برگرفته از مدینةالنبی یا المدینةالمنورة) خوانده شد.

محمد در مدینه

بنیان‌نهادن ساختار سیاسی اجتماعی نو

برای حل شکایت‌های دراز مدت قبیله‌های گوناگون ِ از هم، یکی از نخستین کارهای محمد در مدینه مکتوب‌کردن سندی بود که به «میثاق مدینه» شهرت یافت. این موافقت‌نامه، «فرمی از اتحاد یا فدراسیون» را میان ۸ قبیله مدینه و مهاجران مسلمان از مکه برقرار می‌کند که در آن حقوق و وظیفه‌های هر شهروند و چگونگی رابطه‌های میان گروه‌های گوناگون (دربردارندهٔ گروه مسلمانان و دیگر گروه‌ها به ویژه یهودیان و دیگر اهل کتاب) مشخص شده بود.این پیمان مفهوم ساختار اجتماعی امت را به عنوان اجتماعی یکسان از مومنان تعریف می‌کند که دربردارندهٔ یهودیان نیز می‌شد؛ اما غیریکتاپرستان مدینه را دربرنمی گرفتپیمان مدینه به یهودیان مدینه در ازای وفاداری سیاسی به مسلمانان، حق استقلال فرهنگی و مذهبی می‌داد. ساختار اجتماعی که در قانون اساسی مدینه تعریف شده بود، امت، ظاهری مذهبی داشت اما ملاحظه‌های عملی نیز در آن انجام شده بود و به شکل گسترده‌ای قانون‌های قدیمی قبیله‌ای عرب‌ها را نگه می‌داشتپیمان مدینه قبیله‌ها را مسئول رفتار اعضایشان می‌دانست.

پیکارها با مکه

متعاقب مهاجرت مسلمانان به مدینه، اهالی مکه اموال آن‌ها را مصادره کردندبه دلیل اینکه مهاجرین در مدینه از نظر اقتصادی تحت فشار بودند و هیچ شغل خالی برای آن‌ها نبود که مشغول به کار شوند، آن‌ها جهت ارتزاق، شروع به یورش به کاروان‌های اهل مکه کردند. این حرکت باعث شروع جنگ مسلح بین اهل مکه و مدینه شدمحمد آیات ۳۹۴۰ سوره حج را ایراد کرد که در آن‌ها اجازه استفاده از نیروی نظامی صادر می‌شود.

بعدها محمد تصمیم به حمله به یکی از کاروان‌های مکه گرفت، سپس اهل مکه سپاهی فراهم آوردند ولی شکست خوردند. (غزوه بدر) یک سال بعد قریش در جنگی مسلمانان را شکست داد و محمد زخمی شد ولی چون قریش خود را به اندازه کافی قوی نمی‌دید، تا مدینه پیشروی نکردند و عقب‌نشینی کردند. (غزوه احد) در آوریل ۶۲۷ م. قریش با ۱۰٬۰۰۰ تن به مدینه حمله کرد؛[ اما به سبب وجود خندق گرد مدینه، سپاه قریش پس از ۴۰ روز (به روایت دیگر دو هفته) ناامید شد و عقب‌نشینی کرد. (غزوه احزاب) در خلال این جنگ‌ها، بعلت همدستی سه قبیله از یهودیان با مشرکان با وجود تعهد قبلی مبنی بر عدم خیانت، بین مسلمانان و این سه قبیله اختلاف و درگیری پیش آمد. دو قبیله بنی‌قینقاع و بنی نضیر تبعید و قبیله بنی قریظه حذف شد.

صلح حدیبیه

اگرچه محمد قبلاً آیاتی که دستور انجام حج را می‌دادند را تحویل داده بود (سوره بقره آیات ۱۹۶۲۱۰)، مسلمانان آن را به خاطر دشمنی قریش انجام نداده بودند. در ماه شوال ۶۲۸ میلادی، محمد با ۱۴۰۰ تن از پیروانش جهت انجام عمره به سمت مکه رفتندقریش با شنیدن نزدیک‌شدن مسلمان به مکه، ۲۰۰ سوار را فرستاد که آن‌ها را متوقف کنند. محمد با طی مسیر صعب‌العبورتری آن‌ها را دور زد و به حدیبیه، در حومه شهر مکه رسیدمذاکرات با مکه شروع شد و فرستادگانی بین دو طرف ردوبدل شد. درنهایت پیمان صلحی به مدت ۱۰ سال بین دو طرف منعقد شد. نتیجه قرارداد این بود که مکه، جامعه مسلمانان مدینه را از نظر سیاسی و مذهبی به رسمیت می‌شناخت. مفاد اصلی قرارداد این بود که طرفین دشمنی‌ها را کنار بگذارند، محمد سال بعد برای حج به مکه بیاید، اگر کسی از اهل مکه به مدینه رفت به مکه بازگردانده شود ولی نه بالعکس، و قبایل آزاد خواهند بود که با محمد یا با قریش در پیمان باشند.

سال‌های پایانی

فتح مکه

محمد پس از فتح مکه بلال حبشی، یک برده سیاه آزاد شده، را مأمور کرد که بر بام کعبهاذان بگوید. بلال اولین موذن اسلام است.

صلح حدیبیه تا ۲ سال پایدار بودفسخ شدن صلح حدیبیه از آنجا شروع می‌شود که محمد پیمان صلحی با یکی از زیرشاخه‌های قبیله بنی‌خزاعه بسته بود. قبیله بنی‌خزاعه روابط دوستانه‌ای با محمد داشت در حالی که دشمنش قبیله بنی‌بکر با مکیان اتحاد داشتخاندانی از بنی‌بکر شبانه به بنی‌خزاعه یورش می‌برند و تعدادی از آن‌ها را می‌کشند. اهل مکه متحدانشان (بنی‌بکر) را با فراهم کردن اسلحه کمک کرده بودند، و طبق برخی از منابع تعداد کمی از اهل مکه هم در جنگ شرکت کرده بودند. پس از این واقعه، محمد پیغامی به مکه فرستاد و در آن سه شرط را مشخص کرده بود و از اهل مکه می‌خواست یکی را بپذیرند. شروط این بود که اهالی مکه خون‌بهای کسانی که از قبیله بنی‌خزاعه کشته شده‌اند را بدهد، یا اتحادشان با بنی‌بکر را برهم بزنند، یا پیمان حدیبیه را منسوخ اعلام کنند.

پاسخ مکه این بود که آن‌ها فقط شرط آخر را می‌پذیرند. اما کمی بعد به اشتباه خود پی بردند و ابوسفیان را فرستادند که پیمان حدیبیه را احیا کند؛ ولی محمد درخواستشان را نپذیرفت و نیروهای خود را برای جنگ با مکه آماده کرد.در سال ۶۳۰ میلادی با نیروی بسیار زیادی که گفته می‌شود ۱۰٬۰۰۰ نفر بودند به سمت مکه حرکت کرد و با حداقل کشته کنترل مکه را به دست گرفتمحمّد بخشش عمومی برای تمامی رفتارهای گذشته و توهین‌ها به اهل مکه داد، به جز ده زن و مرد که او را مورد تمسخر قرار داده بودند و در شعرها و آوازهایشان به او ناسزا گفته بودند. او برخی از این افراد را نیز بعداً بخشیداکثر اهل مکه مسلمان شدند و محمد متعاقباً نسبت به شکستن تمامی بت‌های درون کعبه و جز آن، اقدام کرد.

فتح عربستان

چندی پس از فتح مکه، محمد متوجهٔ تهدید نظامی از سوی قبایل هوازن که در حال جمع‌آوری لشکری بزرگ بودند شد. هوازن دشمنان قدیمی قریش بودند. قبیله ثقیف که در شهرطائف زندگی می‌کردند نیز به دلیل نزول وجه قریش، سیاستی ضد مکه‌ای اتخاذ کرده بودندمحمد هر دو این قبایل را در غزوہ حنین شکست داد.

در همان سال، محمد به سمت تبوک، در شمال عربستان، لشکرکشی کرد. دلیل این امر شکست قبلی او در جنگ موته و همچنین گزارش‌هایی مبنی بر برخورد دشمنانه با مسلمین بود. اگرچه درگیری‌ای در تبوک رخ نداد، ولی برخی از شیخ‌های قبایل آن ناحیه خود را تابع او کردند. یک سال پس از جنگ تبوک، قبیلهٔ ثقیف نمایندگانی به مدینه فرستادند تا خود را تسلیم محمد کرده و اسلام را بپذیرند. خیلی از بادیه‌نشینان نیز جهت امن بودن از حملات محمد و همچنین بهره‌بردن از غنایم جنگی به اسلام گرویدند. البته بادیه‌نشینان آدابی مغایر با آداب اسلام داشتند و می‌خواستند که استقلال، کد اخلاقی و سنن اجدادی خود را حفظ کنند. بنابراین محمّد فقط از آن‌ها طلب پیمان نظامی و سیاسی کرد که بر اساس آن بادیه‌نشینان حاکمیت مدینه را پذیرفته، به مسلمانان یا متحدان آن‌ها حمله نمی‌کنند، و زکات، مالیات اسلامی، را پرداخت می‌کنند.

حجةالوداع

در پایان سال دهم پس از هجرت، محمّد آخرین حج و اولین حج کامل را انجام دادو از این طریق تمام جزئیات مراسم حج را به پیروانش توضیح داد. طی این واقعه (حجةالوداع و تعلیم اعمال حج) رخ داد، 

در بازگشت به مدینه و در بین راه، محمد به صورت ناگهانی به مدت سه روز در محلی به نام غدیر خم توقف کرد و با جمع‌کردن حجاج خطبه‌ای خواند و در آن جمله «هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست» را با بلندکردن دست علی در برابر جمعیت گفت. واژهٔ «مولا» در عربی به دو معنای «دوست» و «رهبر» است.

تفاسیر شیعه قرآن مائده ۳ را به انتصاب علی (به عنوان جانشین محمّد) در این قضیه نسبت می‌دهنددر صورتی که اهل سنت معتقدند که عده‌ای از تقسیم غنایم در اردوکشی به یمن که توسط علی انجام شده ناراضی بودند و محمد در پاسخ به آنها علی را دوست خویش معرفی کرد تا ناخشنودی آنان را فرونشاند.

درگذشت

محمد چند ماه پس از حجةالوداع مریض شد و چند روزی از سردرد و ضعف رنج برد. در روز دوشنبه‌ای که محمد سخت بیمار بود (که در همان روز هم درگذشت) و نمی‌توانست از خانه بیرون رود، ابوبکر با مسلمانان نماز خواند. محمد سرانجام در روز دوشنبه ۲۸صفر برابر با ۸ژوئن ۶۳۲، در ۶۳ سالگی درگذشت.پس از درگذشت محمد ابوبکر وارد مسجد شد و ابتدا آیه‌ای از قرآن را با این مضمون خواند:«محمد نیست مگر فرستاده‌ای که پیش از او فرستادگان آمده و رفتند؛ پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود به سوی گذشتگانتان بازخواهید گشت؟ و هر کس بازگردد به خدا آسیبی نمی‌زند و خدا سپاس‌گزاران را پاداش می‌دهد[ سپس گفت: «ای مردم، هر کس محمد را می‌پرستید، پس همانا محمد مرده‌است و هر کس خدای محمّد را می‌پرستید، بداند که او زنده‌ای است که هرگز نمی‌میرد او را در منزل عایشه دفن کردند. مسجدی که بعدها به محل دفنش افزوده شد، به زیارتگاه مسلمانان تبدیل شد. نقل است که چون محمد درگذشت، اهل بیت شروع به گریه و زاری کردند. میان مردم اضطراب و تشویش به راه افتاد. برخی مانند عثمان پسر عفان از سخن گفتن باز ماندند و عده‌ای مانند عمر بن خطاب نیز مردن او را باور نداشتند.

جانشینی محمد

محمد قبایل مختلف عرب را با ایجاد امت اسلامی در سال‌های آخر عمرش متحد ساخت. با درگذشت او، اختلافات راجع به جانشینی او در گرفت. عمر بن خطاب، یکی از صحابه مهم محمد، ابوبکر را به عنوان جانشین در سقیفه نامزد کرد و بقیه حمایت خود را افزودند و ابوبکر به عنوان اولین خلیفه مسلمین انتخاب شد. برخی از صحابه همچون علی و سلمان و ابوذر برای مدتی از بیعت با ابوبکر امتناع کردند.

فوری‌ترین کار ابوبکر رسیدگی به شورش‌های قبایل عرب در جنگ‌هایی که مورخین مسلمان بعدی نام «جنگ‌های ارتدادبر آن نهادند، بود. کار فوری دیگر لشکرکشی به سمت امپراتوری روم شرقی(بیزانس) به دلیل شکست پیشین مسلمانان بود. پس از ابوبکر، به ترتیب عمر بن خطاب، عثمان بن عفان وعلی بن ابیطالب به خلافت رسیدند که به خلفای راشدین مشهورند. پس از آنان حکومت به بنی امیه و سپس به بنی عباس رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش در آندلس، فاطمیان، حفصیان و مرینیان نیز خود را جانشین محمد می‌دانستند. سلاطین عثمانی هیچ‌گاه رسماً خلیفه نبودند. تنها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۴ خود را خلیفه تمامی مسلمانان خواند.

 اصلاحات در صدر اسلام

به گفتهٔ مورخ ویلیام مونتگمری وات، برای محمد مذهب موضوعی شخصی و انفرادی نبود بلکه «پاسخ کلی شخصیت او به وضعیتی بود که او خود را در آن می‌یافت. او نه تنها به جنبه‌های مذهبی و نظری شرایط موجود، بلکه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی، و فشارهای سیاسی که بر مکه در زمان او حاکم بود، پاسخ می‌داد به گفتهٔ برنارد لوئیس، دو روایت سیاسی مهم در اسلام موجود است: در اولی به محمد به عنوان زمامدار در مدینه نگاه شده و در دیگری به او به عنوان یک شورشگر در مکه. لوئیس اسلام را نوعی انقلاب می‌داند که جوامعی که به آن‌ها وارد شد را تا حد زیادی تغییر داد.

مورخانی مانند وات، رابینسون و اسپوزیتو، توافق نظر دارند که اصلاحات اجتماعی اسلام جامعه عرب موجود را در حوزه‌هایی هم‌چون امنیت اجتماعی، ساختار خانواده، برده‌داری، حقوق زنان، کودکان و اقلیت‌های قومی بهبود بخشیدبه گفتهٔ لوئیس، «اسلام از همان ابتدا اختلافات طبقاتی و مزیت‌های طبقه اشرافی را رد کرد و روشی را برگزید که در آن ورود به شغل‌های مختلف برای افراد مستعد باز بود.

سنت

سنت حاوی اعمال و گفته‌هایی است که به محمد نسبت داده شده و از مسائلی مانند عقاید و آداب مذهبی، بهداشت شخصی و دفن مردگان گرفته تا سؤالات فلسفی مانند عشق میان انسان‌ها و خدا را شامل می‌شود. مسلمانان به محمد به عنوان الگو می‌نگرندو سنت او تأثیر زیادی در فرهنگ اسلامی گذاشته‌است. بسیاری از آداب مذهبی مانند نماز روزانه، روزه، حج سالیانه در سنت یافت می‌شود ولی در ظاهر قرآن یافت نمی‌شوند.

همسران و فرزندان

همسران

زندگی محمد معمولاً به دو دوره تقسیم می‌شود: قبل از هجرت در مکه، و پس از هجرت. گفته می‌شود محمد سیزده زن یا کنیز داشته‌است (نسبت به وضعیت برخی به عنوان زن یا کنیز توافق وجود ندارد) در هنگام درگذشت محمد، نه نفر از همسرانش در قید حیات بودند. ازدواج‌های محمد با اهداف گوناگونی انجام می‌شد: بعضی تصمیم شخصی، بعضی به دلیل بیوه‌بودن زن، و بعضی به دلایل سیاسی، مانند ایجاد و یا حفظ اتحاد قبیله‌ها.

یکی از اشکال‌هایی که در غرب به پیامبر اسلام گرفته می‌شد تعدد زوجات او بوده‌است که آن را ناشی از شهوت‌پرستی می‌دانستند که از پیامبر الهی به دور استمسلمانان با نگرشی تاریخی و عقلانی، تمام ازدواج‌های او را در آن فضای تاریخی ارزیابی و توجیه می‌کنند. به گفتهٔ برخی منابع، در فرهنگ عربستان دوران محمد، ازدواج فقط یک تصمیم شخصی برای اهداف شخصی نبود، بلکه عموماً وابسته به نیازهای درون قبیله‌ای یا بین قبیله‌ای جهت تشکیل متحدین بود. به عقیده جان اسپوزیتو، ازدواج مجدد برای بیوه‌ها در فرهنگ عرب که بر روی باکره‌بودن دختر تأکید می‌کرد، مشکل بود.

در سن ۲۵ سالگی محمد با خدیجه که سنی بین ۴۰ تا ۴۵ سال داشت، ازدواج کرد. این ازدواج، زندگی مشترک موفقی بود که ۲۵ سال دوام یافت. محمّد از طرق مختلف بر خدیجه تکیه می‌کرد و تا زمانی که او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد.

خدیجه در ۶۵ سالگی درگذشت. چندی پس از مرگ خدیجه خوله بنت حکیم به محمد پیشنهادکرد که با سوده و یا با عایشه ازدواج کند. گفته شده که محمد از خوله خواست که مقدمات ازدواج او با هر دو را فراهم کند. عایشه که در آن زمان در نامزدی پسری از مشرکان به نام جبیر بن مطعم بود،  اما ابوبکر نامزدی او را به هم زد تا با محمد ازدواج کند. گرچه برخی منابع اولیه عایشه را هنگام ازدواج با محمد کودک ذکرکرده‌اند، اما بررسی‌های تاریخی امروزی با این روایات ناسازگار است، و در بررسی منابع معتبر، عایشه هنگام ازدواج زنی جوان در حدود ۲۰ سالگی بوده‌است. سوده نیز بیوه‌ای ۳۵ ساله بود.

حفصه دختر عمر بن خطاب بود که شوهر اولش در جنگ بدر کشته شد. پس از بیوه‌شدن حفصهٔ ۲۰ ساله که ۳۵ سال از محمد کوچک‌تر بود، محمد وی را به عقد خود در آورد.

زینب بنت خزیمه (ام‌المساکین) بیوه عبیده بود و کمی پس از ازدواج با محمد در ۳۱ سالگی درگذشت.

ام سلمه بیوه ابوسلمه بود.

زینب بنت جحش زن طلاق‌گرفتهٔ زید (فرزندخواندهٔ محمد) بود.

جویریه دختر رئیس قبیله بنی‌مصطلق بود.

ام حبیبه بیوه عبید و دختر ابوسفیان (رهبر اهالی مکه و مخالف پیامبر) بود و از طریق شخص سومی با محمد ازدواج کرد.

صفیه از اسیران یهودی در جنگ خیبر بود که شوهرش پس از جنگ خیبر اعدام شده بود. ازدواج صفیه با محمد به زودی یا در خیبر و یا در مسیر بازگشت به مدینه صورت پذیرفت.

میمونه نیز بیوه بود و در ۵۱ سالگی با محمد ازدواج کرد.

ماریه را فرمانروای مصر به محمد هدیه داده بود و کنیز محمد بود.

ریحانه بانوی یهودی اسیرشده‌ای از قبیله بنی‌قریظه بود که سیره‌نویسان در مورد همسر یا کنیز بودنش اختلاف نظر دارند. ریحانه که سهم محمد از غنائم بنی‌قریظه بود هنگامی که به نکاح یا کنیزی محمد (۵۸ ساله) در آمد ۲۰ سال می‌داشت.

فرزندان

خدیجه چهار دختر (ام کلثوم، رقیه، زینب، فاطمه) و دو یا سه پسر (قاسم، عبدالله یا طاهر) برای محمد آورد که دو پسر او در کودکی درگذشتند. دو دختر اول با عثمان و فاطمه با علی ازدواج کردند. ام‌کلثوم و رقیه پیش از محمد درگذشتند. ماریه نیز پسری به نام ابراهیم آورد که در دو سالگی درگذشت.

دامادها

عتبه و عتیبه فرزندان ابولهب، عثمان بن عفان، علی ابن ابیطالب و ابوالعاص بن ربیع، دامادهای پیامبر اسلام بوده‌اند.

دیدگاه‌ها

در فرهنگ اسلامی

برخلاف ادیان مسیحیت و بودایی، که عمده هنرهای مذهبی آنان شمایلی است، هنرهای اسلامی به طور اکید، غیر شمایلیبوده و مسلمانان از به تصویر کشیدن خداوند و محمد، منع شده‌اند. اما این بدان معنا نیست که محمد در هنرهای اسلامی به اشکال دیگری حضور ندارد، اسامی او، به خصوص نام «محمد»، به صورت خوشنویسی در همه‌جای دنیای اسلام و به‌خصوص در مساجد باشکوه امپراتوری عثمانی، به‌چشم می‌خورد. همچنین مینیاتورهای پارسی، ترکی و مغولی بسیاری با سبکهای خاص، وجود دارد که پیکر محمد در آن‌ها ترسیم گشته اما صورت او اغلب مخفی یا محو و در هاله‌ای از نور ترسیم گردیده‌است.

به صورت تاریخی میان مسلمانان اختلاف نظر در مورد انجام گناه کبیره یا صغیره توسط محمد، ماهیت آن در صورت پذیرش خطاپذیری، در دوران قبل و یا بعد از تبلیغش وجود داشته‌است. به عنوان مثال حنبلیها معتقد بوده‌اند که محمد تنها عصمت در انتقال وحی داشته ولی خود از گناه مصون نبوده‌است. متکلمان شیعه هشام بن حکم، شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی نظرات مختلفی درباره جزئیات عصمت پیامبران داشته‌اند (عصمت در تشیع را ببینید). دیدگاه رسمی شیعیان امروزی دیدگاه سید مرتضی است. پال والکر، مورخ غربی، معتقد است که «قرائت لفظی» از متن قرآن (مثلاً فتح ۲) و احادیث آزادانه به محمد گناه و خطا نسبت می‌دهد و همچنین معتقد است که مسلمانان اولیه نیز ظاهراً چنین برداشتی داشته‌اند. والکر معتقد است که دیدگاه خطاناپذیر بودن از محمد ابتدا توسط شیعیان به محمد منتسب شده‌است.

در دین اسلام

محمد در باورهاى اسلامى مقدس‌ترین و واجب‌الاحترام‌ترین شخصیت در تاریخ اسلام به شمار می‌رود.

در سایر ادیان

محمد در نزد بهائیان یکی از پیامبران خدا،  در نزد گورو نانک (بنیانگذار آئین سیک) نماینده برهمن (خدای برتر هندوها)،  و نزد مورمون‌ها دریافت کننده نور خدا و حقایق اخلاقی می‌باشد.

به نوشته محمود طالقانی، روحانی شیعه، مسلمانان معتقد به ذکر نام و مشخصات محمد پیامبر اسلام در کتاب‌های پیش از خود هستند در حالی که یهودیان و مسیحیان چنین موضوعی را نمی‌پذیرند. همچنین وی سبب هجرت اقوامی از یهود را به سرزمین حجاز و سکونت در دهکدهٔ گمنام و بی‌نشان یثرب (مدینه کنونی)، همین پیش‌بینی‌ها و پیش‌گویی‌ها می‌داند. او قرآن بقره ۸۹ را درباره امید و انتظار اولیه و سپس کفر اهل کتاب به محمد و دین جدید وی دانسته‌است.

در فرهنگ غرب

در قرون وسطی، محمد در تصور عمومی غربیان بت یا خدایی پنداشته می‌شد که توسط مسلمانان پرستیده می‌شود. پس از اصلاحات پروتستانی تصور غرب از محمد تغییر کرد، و در نگاه عمومی آنان به شخص متقلب، مکار و خودخواهی تبدیل شد. نوشته‌های غربی از قرن ۱۸ به بعد تحلیل‌های تاریخی‌تری از محمد ارائه می‌کردند که عموماً ادعای پیامبری او را رد می‌کرد. این نوشته‌ها آغشته به فلسفه غربی و تأثیر پذیرفته از الهیاتی بود که نویسندگان این اثرها به آن‌ها اعتقاد داشتند. بسیاری از این مطالعات بر پایه تحقیقات تاریخی زیادی بنا می‌شدند و توجه بیشتری به عوامل انسانی، تاریخی، اقتصادی و سیاسی در مقایسه با عوامل مذهبی، الهی یا روحانی داشتند. تنها در نیمه دوم قرن بیستم میلادی، نویسندگان غربی آگاهی بیشتری از اهمیت واقعیت‌های مذهبی و روحی که در زندگی بنیان‌گذاران مذاهب عمدهٔ دنیا وجود دارد به دست آوردند و موفق به ترکیب پژوهش دقیق (آنگونه که در غرب فهمیده می‌شود) به همراه یکدلی با موضوعی که آن را بررسی می‌کنند شدند. به گفتهٔ ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل، نویسنده‌های معاصر عموماً این نظر را که محمد عمداً پیروانش را فریب داده‌است رد می‌کنند و معتقد به صداقت کامل و حسن نیت او هستند. در نظر مونتگمری وات صداقت کامل البته لزوماً درستی را ایجاب نمی‌کند: «محمد ممکن است آنچه در ضمیر ناخودآگاهش بوده‌است را با وحی الهی اشتباه گرفته باشد». به گفتهٔ آلفورد ولش دلیل تأثیر زیاد محمد و موفقیت او اعتقاد خدشه‌ناپذیر او به مأموریتش بودبه باور ویلیام مونتگمری وات تحمل مشقت‌ها جهت رسیدن به هدفش، زمانی که هیچ توجیه عقلانی برای امیدواری وجود نداشت، صداقت محمد را نشان می‌دهد و فرض عدم صداقت محمد درک ظهور و توسعه اسلام را ناممکن می‌سازد.

نقد

از زمان اعلام پیامبری محمد تا امروز، وی در معرض انواع نقد در موضوعات گوناگون بوده‌است.

برخی از مسائل امروزین

مسلمانان دنیا، همواره در گفتار و نوشتار با القاب و احترام از محمد یاد می‌کنند و مخالف نمایاندن هرگونه تصویر مشخصی از چهرهٔ محمد هستند تا مبادا آن تصویر، موجب توهین و بی‌احترامی گردد. موج جدیدی از اعتراضات عمومی مسلمانان و واکنش‌های رسمی دولت‌های اسلامی، با چاپ کاریکارتورهایی از محمد در غرب آغاز گردید. خاورشناس آرتور جفری طی مقاله‌ای به این نکته اشاره می‌کند که متداول‌ترین رنجشی که مسیحیان بیشتر نابخردانه در دل مسلمانان نشانده‌اند از آن ناشی می‌شود که آنان از درک حرمت بسیار والایی که مسلمانان برای پیامبر خود قائلند، مطلقاً ناتوانند. آنه‌ماری شیمل همچنین در مقدمه کتاب خود دلیل حذف تصاویر نسخه انگلیسی نسبت به نسخه آلمانی کتاب خود را چنین شرح می‌دهد: «با آنکه آن تصاویر مربوط به آثار دوره میانه اسلام است، اما نمایاندن شمایل پیامبر، خاطر مسلمانان روزگار ما را رنجه می‌نماید، مگر آنکه به توصیف لفظی باشد.

در سال ۲۰۰۵ چاپ کاریکاتورهای محمد در روزنامه غیر دولتی یولاندز پستن، که در واقع سه عدد از این کاریکاتورها در دانمارک چاپ نشده بودند، واکنش‌های تندی را در میان مسلمانان به دنبال داشت. تظاهرکنندگان در هندوستان و پاکستان پرچم دانمارک را به آتش کشیدند، چندین کلیسای مسیحیان را آتش زدند، در خیابان‌ها با قمه تعدادی از مسیحیان را مورد حمله قرار دادند و یک مسیحی را داخل تیوپ لاستیکی پر از نفت قرار داده و به آتش کشیدند. در پی این اقدامات از دولت دانمارک خواسته شد که بابت چاپ کاریکاتورها در روزنامه یولاندز پوستن عذرخواهی کند اما دولت دانمارک با اشاره به اصل آزادی بیان در دانمارک حاضر به عذرخواهی نشد. در آمریکا، نروژ، آلمان و فرانسه به نشان همبستگی با ییلاندز-پُستن کاریکاتورها را چاپ کردند. در پی آن سفارت خانه‌های دانمارک مورد حمله قرار گرفتند، کالاهای دانمارکی تحریم شدند و در پی به آتش کشیدن کنسولگری ایتالیا در بنغاری ۹ نفر کشته شدند.



http://fa.wikipedia.orgمنبع موضوع:دانشنامه ویکی پدیا  

 

 

 

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    در مورد وبلاگ ما نظر دهید؟
    عکس

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 56
  • بازدید کلی : 1,891
  • عکس امام خمینی (ره)